سربازی بعد از 150 روز

امروز دقیقا 5 ماه از دوران خدمت سربازی من تموم شده و احتمالا 14 یا 16 ماه از این دوران هم باقی مونده، خیلی زوده که بخوام از تجربیات سربازی بنویسم و نظر آخرم رو بدم ولی خیلی دوست داشتم نظر و تجربه همین 5 ماهه خدمتم رو هم اینجا بنویسم.
سربازی من از 2 اسفند 93 شروع شد که اتفاقا" روز خیلی برفی بود و فقط ماهارو که اعزام به عجبشیر بودیم که فرستادن و بقیه رو همونجا واسه 3 
 4 روزی برگردوندن. اعزامی اسفند بودن خودش مزایا و معایبی داره، از مزایاش اینه که حداقل تو ارتش 20 روز کامل مرخصی می دن، این 20 روز تو 60 روز خیلی می خونه! ما از 25 تا 15 رفتیم مرخصی، علاوه بر اینکه 4 تا هم پنجشنبه و جمعه رو رفتیم مرخصی یعنی جمعا 28 روز مرخصی بودیم :)

دوران آموزشی بهترین دوران خدمتم تا اینجا بوده، چرا؟

چون شما با 120 نفر هم سن ، با تحصیلات برابر و سطح فرهنگی تقریبا برابر 2 ماه باهم خواهی بود و نه بحثی از پایه خدمتی است نه بحثی از اضاف خدمت آنچنانی و می دونی که فوقش 2 ماه اونجایی! ولی خیلی تا طعم یگان رو تجربه نکردند قدر این دوران رو مثل من نمی دونن و خدا خدا می کنن که این دوران تموم بشه و برن سره یگان.
ولی وقتی رفتن سر یگانه که می فهمن بابا خدمت با اون چیزی که فکر می کردند خیلی فرق داره. آموزشی تبدیل می شه به بهترین دوران خدمت یا شاید زندگیشون. من وقتی برگ امریه‌ام رو گرفتم واسه پبرانشهر، زیاد ناراحت نشدم چون اونجا رو جایی مثله اینجا می دونستم. ولی وقتی رفتم پیرانشهر و اون جو رو دیدم دو هفته اول دیگه افسرده شده بودم و تا یک ماه هم هی یاد عجبشیر رو می کردم. تازه بعد یک ماه بود که تونستم خودمو پیدا کنم و با بررسی و پرس و جو از دیگر دوستان آموزشی فهمیدم جام اونقدرا هم بد نیست و شاید می تونم بگم بهترین شرایط رو دارم در مقابل اذیتی که اونا  می شدند، پیرانهشر واسه من در حد خیلی خوبیه :) 
پادگان پیرانشهر جای خیلی محرومیه و همین محروم بودن و لب مرز بودن واسش دو ماه کسری داره! اینم بگم پیرانشهر و هرجای دیگه غیر شهر خود آدم هرچقدر راحت هم که باشه هیچوقت شهر خودم آدم نمی‌شه وقتی بتونی بعد از ظهر بری خونه و یه چایی بزاری و یک وعده غذای خونگی بخوری و شب هم خونه بخوابی ارزشش خیلی زیاده. واسه همین من تمام تلاشم واسه انتقالی همچنان برقراره.

اصلا سربازی رفتن کار با منطقی هست؟

با توجه به آدم‌های مختلف و شرایط مختلف جواب این سوال هم به نظرم متفاوت خواهد بود ولی با این نکته رو در نظر گرفت که سربازی فقط برای استخدام دولتی و پاسپورت نیازه و از اونجایی هم که خیلی نمی‌خوان استخدام دولتی بشن پس فقط برای پاسپورت نیازه. حالا باید بشینید و حساب کنید پاسپورت ارزش دو سال کار بی‌مزد همراه با تحقیر رو داره یا نه؟ به نظر خیلیا داره، پاسپورت واسه من فقط یه آپشن بود، شرایط خانوداگی من دلیل اصلی سرباز رفتنم بود، یعنی سربازی مسئله بود که باید می رفتم و بعد د سال بر می گشتم و راه دیگه‌ای نبود، یعنی روال عادی زندگی ما اینه، سربازی باید رفته بشه، یعنی چی که غیبت کنی یا فرار؟ غیبت و فرار به منزله کم آوردنه! شاید خیلی‌ها دلایل و اجبارهای دیگه‌ای داشته باشند مجبور به رفتن و یا نرفتن بکنه.

کار مفید تو دوران سربازی؟

وقتی که داشتم وسایلم رو آماده می کردم واسه پیرانشهر، یه عالمه کتاب (رمان، اموزشی و ...) رو بستم که می رم اونجا در اوقات بیکاری خودم می خونم، ولی کمترین وقت بیکاری و حوصله سررفتن رو هم نداشتیم که بتونیم به اینجور کار برسیم. از صبح تا ساعت 9 شب کلاس داشتیم. تو اوقات استراحت هم یا شامگاه بود، یا مواقع غذا بود و هزار تا کار بار دیگه. یعنی کلا وقتی برای انجام دادن کار مفید نمی‌ذاشتن باقی بمونه و فقط سرباز خسته می‌کردن.

دوره کد = ماه‌عسل.

به معنای تمام. ما چون رشته کامپیوتر بودیم و معمولا رشته کامپیوتر دوره کد نمی‌خوره در نتیجه ما مستقیمرفتیم سر یگان. اکثریت رشته‌های دیگه هم دوره کد تهران، اصفهان و شیراز خوردند و رفتند دو ماه هم اونجا بودند. طبق تعریفی که من از دوستام از تهران و اصفهان شنیدم، 100 برابر بیشتر از عجبشیر بهشون خوش گذشته و اصلا دلشون نمی‌خواسته که برگردن. الان هم که بنده با سه ماه سختی تو پیرانشهر 5 ماه خدمت شدم اونا هم تو راحتی مطلق شدن 5 ماه.
نتیجه اخلاقی اینکه از دوره کد نترسین که هیچ، به استقبالش هم برین.

فعلا همین. بعد از مدتی باز هم از سربازی می‌نویسم، البته اونبار با تجربیاتی بیشتر.

  • پنجشنبه ۱۸ تیر ۹۴
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan