مرثیه‌ای بر یک رویا

در چندین هفته‌ی اخیر فضای وب فارسی پر بود از تحلیل‌های انتخاباتی آمریکا و به تبع بعد از پیروزی شگفت‌آور دونالد ترامپ اکثریت وبلاگ‌ها و افرادی که در دنیای مجازی دنبال می‌کردم، تحلیل‌های خودشون رو از چرایی پیروزی این "بیزینس من" ابراز کردند و بعدتر دوباره فضا تغییر کرد و پر شد از سوالهای اینچنینی: 

"چرا اینهمه آمریکا؟ چرا فیلان یادمون رفت؟ چرا بهمان یادممون رفت؟ ما مشکلات اساسی‌تری در داخل کشور داریم! ول کنین این آمریکا رو."

اما دنبال کردن انتخابات آمریکا، دیدگاه شخصی من در رابطه با آمریکای نوشناخته‌ام را تقویت کرد، ما وقتی بچه بودیم (و چه بسا همین الان هم همینطوری باشه) دنیای خارج رو از آمریکا شناختیم، شاید اینطوری درست‌تر که بگم دنیای خارج رو آمریکا به ما نشون داد. اکثریت قاطع محتوایی که ما از دنیای خارج می دیدم ماله آمریکا بود و در راس همه این محتواها هم هالیوود بود. ما سبک زندگی کل آمریکا و حتی کل دنیای غرب رو از فیلم‌ و بعدتر سریال‌های آمریکایی شناختیم و با اونا برابر قرار دادیم. آمریکا در همه‌ زمینه‌ها برتر بود، هر چی خوب تو دنیا بود ماله آمریکا بود. آمریکا یک طرف و بقیه دنیا هم یک طرف. حتی راننده‌_تاکسی_کارشناس‌ها هم تو تحلیل‌هاشون به برتریت محض آمریکا و بدون نقص بدون این کشور اشاراتی داشتند. ما طوری با آمریکا آشنا شدیم اکه انگار هیچ گزاره غلطی در رابطه با این کشور وجود نداره و با دیدی صفر و یکی‌ داشتیم که صدالبته هم تو همه قضایا آمریکا یک بود.

بعدها که یکم مطالعه‌ی بیشتری کردیم و یکم سایتها و مقالات بیشتری و متنوع‌تری رو ورق زدیم، دیدیم نه بابا، اونقدرها هم ما فکر می کنیم این آمریکا یکِ مطلق نیست. خیلی از آمریکایی‌ها از ناکارآمدی سیستم آموزشی حاکم بر کشورشون می‌نالیدن(+،+،+)، خیلیا دارن از اشکالات سیستم اقتصادی آمریکا صحبت می‌کنند(+،+،+)، خیلی‌ها از اشکالات سیستم درمانی کشور گله دارند و خیل موارد دیگه . . .

در انتخابات مقدماتی حزب دمکرات امسال، رقباتی سختی بین هیلاری کلینتون و برنی سندرز اتفاق افتاد، منم که اون زمان انتخابات رو دنبال می‌کردم با حرف‌های برنی سندرز آشنا شدم و تمامی اون گلایه‌های مورد اشاره بالا رو اینبار از زبان این پیرمرد سناتور شنیدم، سندرز انتقادهای تندی از نظم حاکم بر کشور آمریکا می‌کرد، از سیاست و اقتصاد گرفته تا لابی و لابی‌گرانی که به گفته خودش تو جون و پوست آمریکا نفوذ کردند.

از سندرز پرسیدن که کشور ایده‌آل موردنظر تو کدوم کشوره، جوابی که داد ساده بود، دانمارک(+). سندرز گفت من می‌خوام حداقل استانداردهایی که الان تو دانمارک اجرا می‌شه رو تا حد امکان تو آمریکا اجرا کنم. این حرفش باعث شد تا برم یکم در رابطه با دانمارک بخونم. که البته بعدا فهمیدم زیاد هم مهم نیست این کشور دانمارک باشه یا سوئد یا فنلاند یا نروژ، همه این کشورهای اکثر از یک مدل اقتصادی و سیاسی پیروی می‌کنند و ریشه‌های از سوسیالیسم داره تو این کشورها کار می‌کنه(+) که اتفاقا خوب هم کارکرده و اینه که مردم این کشورها هر ساله جزو شادترین ملت‌های دنیا انتخاب می‌شوند(+).البته این به این معنی نیست که نظام حاکم تو این کشورها سوسیالیسم هست، فقط رگه‌های از سوسیالیسم رو دارند، شفافیت در این کشورها اگه نگیم بی‌نظیره که کم‌نظیره و جزو سالم‌ترین کشورها از نظر فساد مالی و اداری هستند و دولت متعهده سطحی از رفاه تعریف شده رو برای تمامی مردم فراهم کنه.

آمریکا خودش رو از سوسیالیسم مصون و پرچمداره لیبرالیسم قلمداد می‌کنه، تو همه این کشورها اروپای غربی خیلی از احزاب حاکم از پیشوند یا پسوند سوسیال استفاده کردند و چیز بدی که نیست شاید خیلی هم جنبه مثبتی داشته باشه ولی در آمریکا وقتی می‌خواستن  برنی سندرز رو نقد کنن می‌گفتند سندرز سوسالیسته! دلیل مخالفت خیلی‌ها با بیمه همگانی اوباما هم همین گزاره‌ها بود در حالیکه این نوع بیمه سالهاست که تو کشورهای اروپایی اجرا شده و می‌شه.

اینچنین بود که آمریکا از اون کشور افسانه‌ای ساخته‌ی ذهنم فرو ریخت، اما این الزاما به این معنا نیست که آمریکا خیلی وضعش خرابه، نه! آمریکا هنوز هم قدرتمندترین کشور دنیاست، هنوز هم مغز متفکرهای دنیا این کشور رو انتخاب می‌کنند، هنوز هم ثروتمندترین کشور دنیاست و ... ولی اشکالات و نقص‌های خیلی زیادی هم داره که من در یکی دوساله اخیر متوجه اونا شدم، همون اشکالاتی که ترامپ و برنی سندرز با اشاره به اونا می‌تونن دل و رای مردم رو با خودشون همراه کنند.


* عنوان مطلب از فیلمی با همین عنوان گرفته شده است(+).

  • دوشنبه ۱ آذر ۹۵

سربازی بعد از 150 روز

امروز دقیقا 5 ماه از دوران خدمت سربازی من تموم شده و احتمالا 14 یا 16 ماه از این دوران هم باقی مونده، خیلی زوده که بخوام از تجربیات سربازی بنویسم و نظر آخرم رو بدم ولی خیلی دوست داشتم نظر و تجربه همین 5 ماهه خدمتم رو هم اینجا بنویسم.
سربازی من از 2 اسفند 93 شروع شد که اتفاقا" روز خیلی برفی بود و فقط ماهارو که اعزام به عجبشیر بودیم که فرستادن و بقیه رو همونجا واسه 3 
 4 روزی برگردوندن. اعزامی اسفند بودن خودش مزایا و معایبی داره، از مزایاش اینه که حداقل تو ارتش 20 روز کامل مرخصی می دن، این 20 روز تو 60 روز خیلی می خونه! ما از 25 تا 15 رفتیم مرخصی، علاوه بر اینکه 4 تا هم پنجشنبه و جمعه رو رفتیم مرخصی یعنی جمعا 28 روز مرخصی بودیم :)

دوران آموزشی بهترین دوران خدمتم تا اینجا بوده، چرا؟

چون شما با 120 نفر هم سن ، با تحصیلات برابر و سطح فرهنگی تقریبا برابر 2 ماه باهم خواهی بود و نه بحثی از پایه خدمتی است نه بحثی از اضاف خدمت آنچنانی و می دونی که فوقش 2 ماه اونجایی! ولی خیلی تا طعم یگان رو تجربه نکردند قدر این دوران رو مثل من نمی دونن و خدا خدا می کنن که این دوران تموم بشه و برن سره یگان.
  • پنجشنبه ۱۸ تیر ۹۴

لیست آرزوها

quote-small هر کسی یک روزی می‌میرد ولی هر کسی الزاما زندگی نمی‌کند.  ویلیام رز
quote-small تنها کسانی از مرگ هراس دارند که تاسف و دریغی از زندگی دارند. ناشناس

بعد از دیدن فیلم The Bucket List بود که با چنین مفهوم و لیستی آشناشدم، فیلم در رابطه با دو مرد پا به سن گذاشته است که دکترا جوابشون می‌کنند و آنها شاید در چندین روز یا هفته‌ی آینده از دنیا بروند، مورگان فریمن در نقش کارتر و جک نیکولسون در نقش ادوارد تو این فیلم زیبا هنرنمایی کرده‌اند. ادوارد به کارتر پیشنهاد می‌دهد در این اواخر عمر لیستی آرزویی نوشته و بهش جامه عمل بپوشانند و . . .


info-small لیست آرزوها چیست؟

اگه با این لیست آشنایی ندارین و فیلمی که بالا بهش اشاره کردم رو هم ندیدین، می‌تونم این لیست رو اینجوری معرفی کنم که این لیست شامل نامحدود آرزو هست که که دارین و می‌شه بهش دست یافت، شامل اهدافی هست که می‌خواهید بهشون برسید، شامل تجربیاتی هست که می‌خواهید در زندگی داشته باشید و . . . 
این لیست هم می‌تونه شامل چیزایی خیلی ساده باشه و هم پرهزینه. 
  • جمعه ۱۱ ارديبهشت ۹۴

سرآغاز

سلام،

می خوام از این وبلاگ شروع کنم به نوشتن، نوشتن از هر چی، از هر کسی!

سعی خواهم کرد بتونم حداقل یک مطب تو هفته منتشر کنم.

فعلا حرف خاصی ندارم، چون اصلا" قلم خوبی ندارم!

پس شروع می کنیم.

  • جمعه ۲ خرداد ۹۳
Designed By Erfan Powered by Bayan